اما این سرگرد آمریکایی، در حالی که جلوی یک صفحه نمایش در آمریکا مینشیند، هواپیمایش برفراز افغانستان پرواز میکند.
او در مصاحبهای با اشپیگل آنلاین درباره اینکه خلبانی هواپیماهای "دِرون"(بدون سرنشین) چگونه است، از دشواریهای جنگ، حمله و استرسهای روزانه شغلش صحبت میکند؛ اما از مرگباری این هواپیماها برای مردم چیزی نمیگوید
-
اشپیگلآنلاین: سرگرد کالاهان، شما با جت اف-16 کارتان را شروع کردید. حالا خلبان هواپیماهای بدون سرنشین و کنترل از راه دورید --- معروف به" آرپیای"ها. چه تفاوتهایی دارند؟
کالاهان: اولین فرق بزرگش این است که باید ذهنت را به این واقعیت عادت بدهی که خودت را درای توی هواپیمایی میاندازی که هوابرد است و دارد آن سوی دنیا به سمت هدف میرود. سپس باید تا مدتی به پرواز درش بیاوری و بعد به یکی دیگر تحویلش میدهی. پیش از این وقتی یک هواپیمای معمولی را خلبانی میکنی، داخل میشوی، اطلاعات میگیری، از در بیرون میروی، بالا میروی، ماموریتت را انجام میدهی، به زمین مینشینی و اطلاعات میدهی. حالا وارد محیط کارت میشوی، میزنی روی شانه همکارت، کمی اطلاعات درباره وضعیت و این که چه کاری در آن لحظه دارد انجام میشود، میگیری و سپس پرواز را ادامه میدهی و چند ساعت بعد یک نفر دیگر میآید و میزند روی شانهات و راحتت میکند. خیلی سخت است. زمان میبرد تا به آن عادت کنی.
هواپیماهای درون سیا، جلویی یک پریدیتور است و پشتی ریپر
-
این نوع کار سختتر است یا آسانتر؟
به نوعی این سختتر است و در برخی موارد هم آسانتر. اگر با یک اف16 پرواز کنی، هواپیمایی با عملکرد و کارایی بالاست و باید حواست به یک عالمه سلاح مختلف و حسگر باشد. پرواز میکنی و یک ساعت بعد برمیگردی. این روش یک اجرا و کار محدود در زمان مشخص است.
با یک هواپیمای بدون سرنشین ممکن است هفته ها یک عملیات را به خوبی و خوشی انجام بدهید. همکاری های زیادی را میطلبد. آژانسهای مختلف دیگری درگیر این کارند که تا پیش از این هرگز سر و کاری با آنها نداشتم. این بیشتر یک کار شبکهای است. این مدل هواپیما کارایی بالایی ندارد و بزرگ و غولپیکر نیست و وقتی تلاش میکنی آن را از یک سر دیگر دنیا به پرواز دربیاوری اگر کمی تاخیر داشته باشی حتی نمیتوانی از پنجره بیرون را نگاه کنی. کارت از نظر فکری حسابی چالشی خواهد بود.
-
و بعدش برمیگردید منزل.
صبحها با اتوبوس یا یک ماشین دیگر میروی سرکار و برای یک شیفت هشت ساعته عملیات انجام میدهی و سپس برمیگردی خانه.
-
سخت نیست هر روز از جنگ به زندگی روزمره و عادی بروی و برگردی؟
درست است، آدمها در این خصوص زیاد با خانوادههایشان صحبت میکنند. ما احتمالا تاثیرات آن در درازمدت را بررسی خواهیم کرد. قبلا زمان خانه بودن و در جبهه بودن 7/24 بود و وقتی خانه بودی، خانه بودی. اما این فرق دارد. صبح پست الکترونیکی ام را چک می کنم، سریع میروم سراغ هواپیما، میایم بیرون، به بی ایکس میروم (پایگاه تعویض)، برای خودم همبرگر میگیرم، باز هم میروم سراغ نامههای الکترونیکیام، باز کار و بعد برمیگردم خانه. یک جور تطبیق است.
-
چطور با آن کنار میآیی؟
خلبانها خوب از پس تفکیک برمیآیند. این مسئله را اغلب و خیلی زود به آدم یاد میدهند. باید بتونی هرچیزی را دستهبندی کنی و جایی بگذاری که به آن تعلق دارند. ما خوب از پس این کار برمیآییم.
هواپیماهای بدون سرنشین کیلومترها دورتر از محل ماموریت از آمریکا خلبانی میشوند
-
چیزی را که کنار میگذاری و فراموش می کنی، چیست؟
استرس در هر دو نوع کار وجود دارد اما با هم فرق دارند. در مورد اف16 از یک ساعت ترشح آدرنالین خالص صحبت می کنی، بخشی از آن به زنده ماندنت کمک میکند، سرپا و سالم بمانی. در مورد هواپیمای بدون سرنشین بیشتر، سوزاندن کالری کمتر مطرح است. آن قدر به آن وابسته میشوی که به بودن در نوادا فکر نکنی.
-
چطور؟
به عنوان مثال سعی میکنی از یک عده که روی زمین هستند محافظت کنی. تلاش میکنی آنها را در هر شرایطی که مخواهد باشند، نجات بدهی. زمانهایی پیش میآید که نمی توانی سریع کاری بکنی و ممکن است احساس درماندگی کنی.
-
آیا امنیت فیزیکی خودتان تفاوتی برایتان ایجاد میکند
عجیب به نظر میآید اما دور بودن از صحنه و امن بودن مثل یک جور بدبیاری و بدشانسی است. دیگران خودشان را در معرض خطر قرار میدهند و این برای من هنوز کاری کاملا درخور احترام است. بنابراین من فکر میکنم دارم تقلب میکنم. من نسبتا امن هستم. اگر خراب کنم یا چیزی را از دست بدهم و فراموش کنم، اگر یک شلیک را از دست بدهم، آرزو می کنم من آنجا بودم نه آنها. بعضی وقتها فکر میکنم آنها را تنها گذاشتهام و رها کردهام.
-
مزیتهای هواپیماهای بدون سرنشین دقیقا چیست؟
مزیتهای زیادی دارد. به عنوان مثال، من بعضی وقتها میتوانم کاری کنم که فرمانده نیروهای زمینی تشخیص بدهد چه کاری باید بکند. با یک اف16 30 تا 45 دقیقه فیلم گرفتهمیشود و فرمانده ممکن است تصویری نسبی از آنچه در جریان است به دست بیاورد. یک هواپیمای بدون سرنشین انواع سلاحها را دارد و چهار ساعت فیلمبرداری میکند. بنابر این لازم نیست هدفم را فوری نابود کنم. میتوانم آن فرد را تماشا کنم، ببینم دوستانش کی هستند. وقتی زمان حمله میرسد، می توانم به هرچیزی حمله کنم و درهم بکوبمش. میتوانم برای فرمانده نیروهای روی زمین، زمان بخرم.
-
چه کسی تصمیم نهایی را میگیرد؟
به ماموریت بستگی دارد. بیشتر وقتها این فرمانده نیروهای روی زمین است که اختیار تصمیمگیری نهایی را دارد.
-
پس هیچ جور هدف انسانی خاصی، اینجا در آمریکا انتخاب و تصمیم گیری نمیشود؟
این کاری نیست که ما اینجا انجام میدهیم، این که دنبال آدم خاصی باشیم. هدف غایی ما حفظ جان افرادمان در محل و روی زمین است.
-
فکر می کنی روزی برسد که هواپیماهای بدون سرنشین به طور کامل جایگزین سرباز و لشکر بشوند؟
فکر نکنم. هواپیماهای بدون سرنشین جایگزین سربازان روی زمین نمیشوند. این یک نوع دفاع ملی کاملا متفاوت است.
-
اما استفاده از این هواپیماها دارد روز به روز رایجتر میشود.
درست است. برای نیروی هوایی، این هواپیماها الان حکم دی ان ای را دارند. ابتدا فکر میکردیم، حالا اول امتحان میکنیم و سپس بیشتر و بیشتر و بیشتر شد. و حالا نمیتوانی جایی بروی که یک "پریدیتور" یا "ریپر" نباشد. ما تا حدی قربانی موفقیتهایمان هستیم. همچنین ما درگیر جنگی هستیم که قدرت این نوع هواپیماها را به رخ میکشد. الان ضعفشان خیلی مسئله و مشکل نیست. البته ممکن است در درگیریهای آینده مسئله باشد.
تصویری از یک هدف بالقوه که یک هواپیمای بدون سرنشین گرفته است
-
از چه نقطهضعفهایی صحبت میکنید؟
به عنوان مثال، نمیتوانی هواپیمای بدون خلبان را به پرواز دربیاوری و از پنجرهاش بیرون را نگاه کنی. من باید از همه این نشانهها، علائم و کمکهای بیرونی استفاده کنم. بعضیوقتها ما از یک نقشه با رمز، روی کامپیوتر، استفاده میکنیم. در یک اف16 من میتوانم از چشمم استفاده کنم. من میتوانم در دو ثانیه چیزی را که ما آگاهی موقعیتی مینامیم، بسازم. من توانایی حمله سریع به هدف را دارم.
-
بعضی ها کار با "درون"ها را به تبدیل جنگ به یک بازی ویدیویی تعبیر میکنند.
کشتن یک نفر با هواپیمای بدون سرنشین فرقی با انجام این کار با یک اف16 ندارد. خیلی راحت است که این طور فکر کنی و این که انداختن آن تور راحت است. اما ما خوب میدانیم که اگر آن دکمه را فشار بدهی یکی میمیرد. این بازی ویدیویی و کامپیوتری نیست. هیچ جوری نمیشود آن را یک جور بازی کامپیوتری نامید.